پرده های قهوه ای تیره
امروز که پرده های مخمل قهوه ای گرد و خاک گرفته ی خانه را باز کردم و برای همیشه در کنج کمد دیواری جایشان دادم عجیب احساس سبک بالی می کنم . احساس می کنم شور و اشتیاقم برای نوشتن بیشتر شده است . شاید به نظر بی
لحظه ها را دریاب
این روزها غرغرو شده ام . از اوضاع و شرایط شکوه دارم و احساس می کنم هیچ چیز سر جایش نیست . هیچ چیز و هیچ کس حتی خودم . با خود می گویم شاید این حس و حال همان بحرانی باشد که قبلا در موردش شنیده ام
اولین گام
بلاخره زمانش رسید .می نویسم و منتشر می کنم . آن هم در سایت شخصی خودم . چقدر هیجان انگیز ! نمی دانم چند نفر مثل من بی مهابا و بدون داشتن حتی یک برگ سبز که تحفه ی درویش باشد چنین کاری می کنند فقط می دانم
پرده های قهوه ای تیره
امروز که پرده های مخمل قهوه ای گرد و خاک گرفته ی خانه را باز کردم و برای همیشه در کنج کمد دیواری جایشان دادم عجیب احساس سبک بالی
لحظه ها را دریاب
این روزها غرغرو شده ام . از اوضاع و شرایط شکوه دارم و احساس می کنم هیچ چیز سر جایش نیست . هیچ چیز و هیچ کس حتی خودم
اولین گام
بلاخره زمانش رسید .می نویسم و منتشر می کنم . آن هم در سایت شخصی خودم . چقدر هیجان انگیز ! نمی دانم چند نفر مثل من بی مهابا
آرشیو نوشتهها
دستهها
- دستهبندی نشده (۳)
آخرین دیدگاهها